تفاوت بین دانستن و درک کردن

دانستن و درک کردن دارای مفاهیم مرتبطی می باشند. اما این مفاهیم مشابه نیستند. دانستن ثابت می باشد، با اشاره به واقعیت های چند پارچه، در حالی که درک کردن فعال می باشد، توانایی تجزیه و تحلیل آن حقایق را در قالب یک تصویر بزرگ توصیف می‌کند.

بدون دانش، درک غیر ممکن است. اما داشتن دانش لزوما منجر به درک یک روایت بزرگ تر نمی شود، بنابراین نقطه اصلی جمع آوری اطلاعات است.

در ادامه با ما باشید تا فرق بین دانستن و درک کردن را که کاریزما آماده کرده است بهتر متوجه شویم

دانستن و درک کردن چه فرقی با هم دارند؟

اگر بخواهیم فرق بین این دو ( دانستن و درک کردن) را بدانیم بسیار سخت می باشد. پیدا کردن فرق بین این دو مشکل است، زیرا هر دو فرآیندهای انتزاعی ذهن و مغز هستند. توانایی درک تفاوت آن ها می تواند ما را به آگاهی بهتری از خودمان، که هستیم و آنچه می خواهیم، هدایت کند.

یکی از بهترین های انیشتین این بود: “هر کس می تواند بداند. نکته این است که درک شود. دانستن فقط آغاز است و درک هدف اصلی است.”

مفهوم دانستن چیست؟

“دانستن” یا عمل دانستن، که”دانش” نامیده می شود، به عنوان “تخصص و مهارت فردی از طریق تجربیات و آموزش او” تعریف می شود و شامل حقایق و اطلاعات درباره برخی از چیزهایی است که شما در مورد آن ها مطمئن هستید. این شامل به یاد آوردن اطلاعات اولیه از داده ها است که قبلا ارائه شده است.

آن شامل ادراک، یادگیری، وابستگی،ارتباط، و استدلال است. همچنین ممکن است به معنی توانایی استفاده از یک چیز خاص یا سوژه برای یک هدف مناسب باشد. تمامی اطلاعات توسط ذهن پردازش شده و می دانیم که آن را با آن آشنا می کنیم. سپس ذهن اطلاعات را به مغز منتقل می کند.

دانستن در تعریف سنتی آمریکای شمالی به معنای آشنایی با چیزی است. یعنی همان داشتن حقایق در ذهن. به طور مثال، شما می دانید که چطور یک اتومبیل را برانید، اما آیا درک می کنید که چگونه کار می کند؟

مفهوم درک چیست؟

“درک” در مغز پردازش می شود. به عنوان یک فرآیند روانشناختی مربوط به یک فرد، جسم، وضعیت یا پیام است که به فردی نیاز دارد تا به مفاهیم فکر کند و از مفاهیم برای مقابله با آن استفاده کند، تعریف می شود.

این آگاهی از ارتباط بین تکه های اطلاعاتی است که ارائه شده است و سطحی عمیق تر از دانستن دارد. در حقیقت، ضروری است تا دانش مورد استفاده قرار گیرد.

برای مثال، زمانی که باران می بارد شما می دانید که هوا بد است، اما ممکن است ندانید که چرا این اتفاق می افتد. یادگیری این که چگونه باران شکل می گیرد و چگونه بر آب تاثیر می گذارد، کلید درک این مساله است که چرا آب و هوا بد است.

شما باید برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار و زندگی ابتدا به سراغ دانستن مسائل بروید، و بعد آنها را درک کنید چون در غیر این صوت به قول معروف از یه گوش وارد و از گوش دیگر خارج کی شود.

درک زمان زیادی طول می کشد در حالی که دانستن می تواند زودتر انجام شود. زمانی که اطلاعات داده می شود، بلافاصله در ذهن پردازش می شود و سپس فرد در مورد موضوع اطلاع خواهد یافت. برای درک مغز، باید آن به طور مداوم با یک دانش ارائه شود. هر چه اطلاعات بیشتری در مورد یک موضوع دریافت کند، بهتر درک خواهد کرد.

زمانی که درک کردید، قادر به تشخیص، توضیح، تفسیر و خلاصه کردن داده‌ها هستید. هنگامی می باشد که می دانید، می توانید شناسه، برچسب، لیست، نام و داده ها را به یاد اورید. هر دو درک و دانستن برای رشد ما بسیار مهم هستند. زیرا آن ها مشخص می کنند که ما چگونه به محیط و افرادی که با آن ها ارتباط داریم واکنش نشان دهیم که همین کار را هم می کنیم.

“من معتقدم که ما از طریق تجربه می فهمیم. چیزهایی وجود دارند . بنابراین شما نمی توانید هر چیزی را درک کنید تا زمانی که آن ها را تجربه کنید.”

همانطور که ماریا پوپوا (Maria Popova) گفت: ما در دنیایی لبریز از اطلاعات زندگی می کنیم، اما به نظر می رسد با کمبود عقل در حال رشد مواجه هستیم “بسیار بد است که دانستن و درک را با هم اشتباه بگیریم. ما معتقدیم که دسترسی به اطلاعات بیشتر دانش بیشتری را تولید می کند که منجر به عقل بیشتر می‌شود. اما اگر این چنین باشد عکس آن است! زیرا اطلاعات بیشتر و بیشتر بدون زمینه و تفسیر مناسب فقط باعث سردرگمی ما می شود. ”

خلاصه

۱٫ “دانستن” تخصص و مهارت است که فرد از تجربیات و آموزش خود به دست می آورد، در حالی که “درک” یک فرایند روانشناختی است که نیاز به فرد دارد تا با فرد، شیء، پیام یا وضعیت به تفکر و استفاده از مفاهیم دست یابد.

۲٫ درک یک سطح عمیق تر از دانستن دارد.

۳٫ دانستن در ذهن پردازش می شود در حالی که درک در مغز پردازش می شود.

امیدوارم با این مطلب توانسته باشید درک بهتری از کارهای خود داشته باشید و بتوانید با درک مسائل به کارآفرینی تاثیر گذار تبدیل شوید.